جالب و خنده دار و باحال
نظر یادتون نره
صرفا برای خنده (4)
طنز و کاریکاتور | صرفا برای خنده (4)- یارو نه درس خونده؛ نه شغلی داره؛ نه ماشینی... خلاصه هیچی نداره؛ ازش می پرسی ازدواج کردی؟ با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم! لامصب تو خودت تله ای!!!
 
- امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود، می خواستم سرمو بچسبونم به شیشه و از خوشی گریه کنم!
- یه رفیق داریم اسطوره مشکلاته، بدشانس، بدهکار، تنها، مشروط...! یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه. زنگ زدم بهش، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟ همه چی آرومه... من چقد خوشحالم...!
- روش های رفتن به خارج: 1- اتوبوس 2- قطار 3- هواپیما 4- فتوشاپ
- از خر خر تر، مرغ ماهی خاره، چون همش ماهی می خوره! یعنی هیچ وقت از ماهی زده نشده؟ مثلا هوس قرمه سبزی نمی کنه؟!
- کسی رو برای زندگیت انتخاب کن، که اگه آب گرمکن هم تو صورتش ترکید؛ بهونه های دیگه ای هم برای ادامه زندگی باهاش داشته باشی!
- من اگه مراد هم می شدم، زندگی بر وفق خرم بود نه خودم...
- در سه حالت میتونی برای «دیگران» مهم باشی:
1. خوشگل باشی 2. پولدار یا مشهور باشی 3. بمیری
- نیازمندی ها، فوری! به یک دلیل خوب برای زندگی کردن نیازمندیم!
- زندگی جان عزیزم! اگه مایلی یه چند قدمی باهام راه بیا.
- نقش شاگرد مغازه در فیلم های ایرانی:
هی پسر بپر برو سر کوچه دو کیلو شیرینی بخر بیار
چشم اوستاااا . . .
- یکی از فامیلامون (دختر) یک سال مالزی بود، بعد دو سال رفت کانادا. تنهام زندگی میکنه. واسه تعطیلات برگشته ایران، خواست بره کیش با دوستش، باباش اجازه نداد! گفته نمی ذارم تنها بری مسافرت!!! همچین فامیلایی داریم ما!
- یک ضرب المثل کره ای هست که میگه: چینی اگر عقل داشت، ژاپنی میشد!
- یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم! اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
- فقط یه پسر ایرانی می تونه وقتی از سر جلسه امتحان میاد بیرون با نیشی باز و خیلی خوشحال بگه افتضاح دادم! یعنی سرخوش تا این حد!!!
- این بچه های جدید چی میفهمن از زندگی؟ چی حالیشونه؟ وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن! نه واقعا؟
- یادش بخیر یه زمانی دفترامون خط کشی نداشت با خودکار قرمز دو طرفش خط می کشیدیم. همیشه هم این خط کش لامصب کج می شد گند میزد توش.
- لذتی که در 10 شدن امتحان با تقلب هست، در 20 شدنش بدون تقلب نیست.
- جون مادرتون اگه ماشین صفر می خرین رو شیشه بنوسید «ماشین صفره» ولی پلاستیک های رو صندلیشو بکنید!
- انقدر بدم میاد از این سایتایی که تا میخوای ازشون یه چیز دانلود کنی، میگه اول باید عضو سایت بشین...!
- در زندگی هر انسانی چیزهایی هست که به خودش هم مربوط نیست، چه رسد به شما دوست عزیز.
- واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد. می پرسی کیه؟ میگه بازکن، خوب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن و پاسخ مناسب بده!
- اون روزی که مادر پدرا بفهمن دیگه لازم نیست وقتی با خارج حرف میزنن پای تلفن داد بزنن، اون روز روز عید جوانه های بهاریه.
- اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم، اگه به دسته بیل آب می دادم تا حالا میوه داده بود.
- گاهی باید دست از سرش برداری... و به جاش از پات، برای شوت کردنش استفاده کنی.
- الان نزدیک به یک ساعته که ایرانسل بهم اس نمیده، دلم شور میزنه.
- از صبح تا حالا یه کله دارم درس می خونم یه لحظه خواستم گوشیمو نگاه کنم ببینم ساعت چنده... یه دفه زرتی مامانم اومد تو اتاق و یه بشقاب پر میوه و تنقلات آورده بود، تا منو دید گفت: «منو باش فکر می کردم بچم داره درس میخونه برم به تغذیش برسم، خاک تو سرت» در رو محکم بست و رفت بیرون! اینم از شانس ماست!
- به یارو میگم 12 تا نون بده، ماشین حساب درآورده...
- قدیما می گفتن: ما از صفر شروع کردیم تا به اینجا رسیدیم! آخه این صفر لامصب کجاست که ما هرچی جون میکنیم بهش نمی رسیم؟
- به نظر من دانشگاه باید این روزایی رو که نمیری سر کلاس از شهریه کم کنه ها. این پولا خوردن نداره آخه!
- یه روز غضنفر سوار هواپیما میشه یهو هواپیما سقوط می کنه... (البته این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!)
- دیدین بعضی ها وقتی میشینن روی صندلی چرمی بعد صدا میده یه بار دیگه صداشو درمیارن تا بگن صدای صندلی بود؟!
- یکی از دو راهی های زندگی وقتی است که نمی دانید در شیشه ای مقابل تان را باید بکشید یا فشار دهید.
- بدبختا همین روزاست گداها سر چهار راه با دستگاه کارتخوان بیان سراغمون!
- تا حالا دقت کردین همه شب ها عین جغد بیداریم ولی شب امتحان ساعت 8 رو کتاب خوابمون می بره؟
- من اگه بخوام ساعت 7 از خواب بیدار بشم، آلارم گوشیمو این طوری تنظیم می کنم:
6:30 / 6:40 / 6:50 / 7
- زنه هم بچه بغلشه هم کیفش هم ساکه بچه ها، اون وقت شوهرش عینه دسته جارو کنارش راه میره!
- اینقدر که ما تو این چند سال از تغییر قیمت کالاها تعجب کردیم؛ فکر نکنم اصحاب کهف بعد اون همه سال که از خواب بیدار شدن و رفتن تو بازار از تغییر قیمت کالاها تعجب کرده باشن !

javahermarket

همیشه دوست داشتم از یکی از این گربه هایی که موقع رد شدن از خیابون به فنا میرن بپرسم:
"اونور چی داشت که اینور نداشت؟"
؟؟؟!!!!!......

 

نگاه کردن به پُر شدن دانلود از نگاه کردن به منظره دشت های پیچیده در باد , لذت بخش تره ....
 
قشنگیه لیــاقــــت اینه که......
همه نمیتونن داشته باشن ...!!
 
یکی از فانتزی‌هام اینه که یکیو که داره میره زیر ماشین نجات بدم، بعد سرم رو بندازم پایین برم... وقتی داد زد اسمت چیه ؟! یه لحظه سرم رو بچرخونم ,دوباره برگردم...... تو افق ناپدید شم:))))))
 
یه جور بیماری مسری هم هست که توی تاکسی شیوع پیدا میکنه!
اونم اینه که:
تا یه نفر کرایه میده، بلافاصله پشت سرش همه کرایه شونو میدن ..!
 
اونجوری که پشه رگ آدمو پیدا می کنه عمرا اگه پرستارا بتونن!
 
يه جايي خوندم بايد يه سنگ بندازي تو رابطت تا ببيني چقد عميقه
هيچي ديگه منم انداختم :/
يعني عمق سينگ ظرفشويي از عمق رابطممون بيشتره :|

 

اون دسته از دخترایی که دوست پسر دارن :
حاضرید 20 تومن خرج کنید یه هفته کامل بخندین ؟؟؟
شماره دوست پسرتونو به عنوان فروشنده گوسفند زنده تو روزنامه چاپ کنید ..خیلی حال میده :)))
 
دلم واسه نسل های بعدی میسوزه . . .
با یه مشت مامان بزرگ دماغ عملی چیکار میکنن ?!
 
آدمــــها خیلی زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی تا دشمنی فاصله افتاده است …
 
فـــرقِ ســ ــــرت مي دونــــي کجاست ؟
دوست داشتنت دقيقا بخــــــــوره همـــون جا ...
 
یه زمان این سمندا سرعتشون به ۱۴۰که میرسید سیستم صوتی قطع میشد یه نره خری از بلندگو های ماشین داد میزد « این است خودروی ملی»
این تجربه رو ما اولین بار وسط اتوبان خاوران داشتیم که نزدیک بود از ترس چَپ کنیم!
نمیدونم این سیستم هنوز هست یا نه ولی دو سه تا از دوستای ما سر این که میخواستن برسن به اون سرعت و این صدا رو بشنون نزدیک بود دار فانی رو وداع بگن!
 
تا حـالا دقـت کـردین بــعضیها مـثل کـبریت مـیمونن ..
خـودشون ارزش چــندانی نـدارن، ولـی مـیتونن زنـدگـیتو به آتـیش بــکشن !!!
 
دختره اس ام اس زده :‌ منم دوست دارم عزیزم٬خیلی خوش گذشت٬ فردا می بینمت kiss
میگم: کجا خوش گذشت ؟ اشتباه زدی ؟
میگه: نه واسه تو بود
میگم: با من نبودی که امروز٬ منظورت چیه ؟
میگه: باورم نمیشه تو به من شک داری٬ خیلی پستی
میگم: چرا سوالام رو جواب نمیدی ؟
میگه: دیگه چیزی بین ما وجود نداره که بخوای درستش کنی٬ خدافظ
:|
امريكا؟ داداش حمله نميكني؟!
 
آینیه بغل ماشین هم نشدیم که "بعضیا" از اونی که فکر میکنیم بهمون نزدیکتر باشن.
 
راهکارهای افزایش جمعیت در ایران :

1- تعطیلی شرکت سایپا
2- منحل نمودن هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران
3- کنسل کردن اردوهای راهیان نور
4- لغو تمامی پروانه های ساخت و ساز و گود برداری
 
 ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻨﻮ ﺗﺎ تجريش ﺑﺮﺳﻮﻥ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ مامان ، ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺁﮊﺍﻧﺲ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﺮﺍﯾﻪﮐﻦ لدفن
ﺍﻭﻧﻢ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ..
ﺍﻻﻥ ﺑـﺶ ﻣﯽ ﮔﻢ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮔﺸﻨﻤﻪ ﭘﺎﺷﻮ ﻏﺬﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻦ ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﻣﯽ ﮔﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ، ﺯﯾﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﺸﯿﻦ ﻓﺘﻮﺳﻨﺘﺰ ﮐﻦ !

 

کی ازینا دلش میخواد؟

javahermarket

یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه

یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خایه مال یا کمتر کار میکنن  که بهشون میگم خایه مال

یا از من سرسخت ترن  که بهشون میگم کله خر یا  بی خیال ترن که بهشون میگم ببو

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو

یا از منخایه مال ترن که بهشون میگم کس خل یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی خایه

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم چس خور

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق

خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد !

javahermarket

يك مرد عابر انگليسي از سر يك بچه سه ساله كه همراه مادرش گردش مي كرد به جاي زير سيگاري استفاده و سيگارش را روي سر كودك بيگناه خاموش كرد.

به گزارش روز جمعه جام جم آنلاين به نقل از لومتن، ماليكه لعل 30 ساله همراه با جاويد پسربچه سه ساله اش آسوده خاطر در مركز شهر ناتينگهام انگلستان  گردش مي كردند كه يك مرد عابر سيگارش را روي سر كودك خاموش كرد.

ماليكه وحشت زده قادر نبود حرفي بزند اما نگاهي خشگين به مرد انداخت اما او پس از خنديدن به آنها به راه خود ادامه داد. هم اكنون پليس با جديت به دنبال اين مرد است.

جاويد سه ساله به دليل سوختگي سر به بيمارستان انتقال يافت و هنوز از اين جراحت رنج مي برد. مادرش روز پنجشنبه در گفتگو با رسانه هاي بريتانيايي گفت: از هنگام وقوع اين حادثه هنوز خشم من فرو ننشسته است. درك نمي كنم چگونه يك مرد قادر باشد به اين شيوه پسربچه اي بيگناه را مورد خشونت قرار دهد.

به گفته شاهدان عيني، يك مرد سياهپوست حدود 35 ساله قدم زنان از كنار كودك و مادرش گذشت. آنگاه دوباره بازگشته تا پسربچه را نگاه كند و سيگارش را با خونسردي روي سر پسرك خاموش كرد گويي كه يك زيرسيگاري است.

راشل جانسون دوست ماليكه كه آن روز همراه وي و پسرش بود، گفت: مرد پس از اين كار به چهره قربانيانش چشم دوخت گويي انتظار واكنش را داشت. سپس لبخندي زد و مانند اينكه هيچ اتفاقي نيافتاده  قدم زنان به راهش ادامه داد.

ماليكه مادر سه فرزند افزود: هنگامي كه مرد مارا نگاه مي كرد، پسركم را در آغوش گرفته اورا بوسيدم و گفتم از اتفاقي كه برايش افتاده بسيار متاسفم. من خيلي احساس نوميدي مي كردم  زيرا همواره فكر مي كردم كه هر كاري را براي محافظت از خانواده ايم انجام خواهم داد. خود را گناهكار مي دانستم و نمي توانستم  جلوي گريه ام را بگيرم ، در حالي كه جاويد سكوت كرده و حتي گريه  هم نمي كرد.

مادر جاويد گفت: قبل از اينكه به دنبال مرد مهاجم بدوم به اندازه يك عمر صبر كردم - در واقع كمتر از دو دقيقه - اما هنگامي كه به او رسيدم نگاهي تهديدآميز به من كرد گويي كه آماده بود مرا كتك بزند. مرد سپس دوان دوان فرار كرد.

يك دوربين امنيتي تصاوير مرد را ضبط كرده و پليس شهر ناتينگهام اميدوار است به لطف اين تصاوير اورا دستگير كند. مترجم: بهرام افتخاري.

javahermarket

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 38652
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



فال حافظ

فال انبیاء

کد متحرک کردن عنوان وب

کد قفل راست کلیک

: